تا دارم آب حموم رو گرم می کنم که بشورمش همین طور که دم در حمام ایستاده و منتظره با ناخنش روی گچ دیوار میکشه و گویا ازین کار خوشش میاد و یه عالمه خطای طولانی روی دیوار می کشه ..

میام که بغلش کنم ببرمش شاهکار روی دیوار رو که می بینم میگم : پارسااااااااااااااااااااااااا !!! مامانی چرا اینکارو کردی ؟؟؟ ببین دیوار چی شد ؟؟؟ خیلی از کارت ناراحتم

تا مدتی ساکته .. لباساشو که تنش میکنم میاد کنارم می گه مامان عذر خواهی !! دیگه این کارو نمی کنم

بغلش می کنم می بوسمش می گم باشه عزیز دلم خیلی دوست دارم .. باهم کمک می کنم دیوار رو دوباره عین اولش می کنیم .. می گه عین می می نی که به مامانش کمک کرده بود دیوارو تمیز کنه ؟

آره مامان جون ! عین می می نی !

------------------------------------------------------------------------------------------------------

مامان داری کارای مرتبی می کنی ؟

آره

خسته شدی مامان .. بیا یه کم بشینیم حرف بزنیم

باشه پسرم ..میام

------------------------------------------------------------------------------------

گاهی اینقدر رفتارهاش بزرگ و بزرگوارانه است که یادم می ره تازه دو سال و دوماهشه !

--------------------------------------------------------------------------------------

برای آقای کوچیک دعا کنید ..